خوب ما که شعر بلد نیستیم بگیم ...

با اجازه آقای "همون" شاعر بیان ،چند تا از شعرهاشونو اینجا می نویسیم :)





باغ  مان  پر  زگل  نرگسی  و  یاس  شود

رسد آن روز که عطر خوشش احساس شود

با  دعای  خیر  کامنت  گزاران  عزیز

می شوم دکتر اگر درس "زنان" پاس شود

 

 

همیشه بوده با من یک عروسک

یکیشون کوکوئه آن دیگری جَک

اگر روزی شوم دکتر نویسم

مطب خانم "میم" و عروسک

 

 

با شیار و درز کاشی ها نسازم چه کنم ؟

مشکلات آب و قطعی ها نسازم چه کنم ؟

همه اینها یک طرف ، از دست آیلین بانو

خانه قفل و گشتم آواره چه سازم؟ چه کنم ؟

 

 

دکتری خوب است یا که دختری ؟

دختری خوب است یا که دکتری؟

 در جواب ذهن درگیر شما

دکتر و دختر بمانی بهتری

 

 

طفل گستاخی نماید ، من پدر را میزنم

گریه و زاری نماید ، من پدر را میزنم

بچه تقصیری ندارد ، تربیت بد بوده است

با بهانه بی بهانه ، من پدر را میزنم